معنی پا پک - جستجوی لغت در جدول جو

(پسرانه)

استوار، پدر کوچک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبد معبد آناهیتا و پدربزرگ اردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی

بابک، عنوان احترام آمیز و مهربانانۀ فرزند به پدر، پدر جان، پرورش دهنده، تربیت کننده، امین، استوار، درستکار

پیگیر شدن و در جستجو بودن، مواظب بودن، ایجاد مزاحمت

پارچه و بندکی که با آن پای کودک را در گهواره بندند

پشت سرهم، تک تک، صدای شعله ی چراغ نفتی که در حال خاموش شدن

نوعی گیاه با ساقه و برگ نرم و ترد که در سایه ی درختان روید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما